برگرد...خشایار فکی
نمیدانم قبل از رفتنت هم شب آنقدر سیاه بود ؟!
به سیاهی فکر می کنم و به شب ها.....
شب ها ...
مو هایم سفید شد !
هوا سرد است.....
مراقب خودت باش .....
راستی تا یادم نرفته بگویم که چند آینه خریده ام تا تنهایی ام را پر کنم !.....
این شبها صدای قلبم خیلی بلند شده !
نمی گذارد بخوابم
.....تپش ها......
بریده
بریده می گویند :
برگرد .......
خشایار فکی
نظرات شما عزیزان:
+نوشته
شده در 25 / 9 / 1391برچسب:, ;ساعت14:13;توسط ♥♥̉̉̉♥mina♥♥̉̉̉♥; |
|